حدیث دل

۳۲ مطلب با موضوع «حاج قاسم سلیمانی» ثبت شده است

بسمه تعالی

دختر عزیزم فاطمه خانم بزرگوار و برادر بسیار عزیز آقا روح‌الله عزیز دیدنتان به قدر یک زیارت معصوم بر من اثر معنوی دارد و این را دلیل حضور شهید حاج یونس بزرگ در این بیت نورانی می‌دانم و اطمینان دارم روح مطهر شهید عزیز من و شما، پیوسته در این بیت شریف آمد و شد دارد.

دخترم همیشه احساس کن او در کنار شماست و شما در محضر فقط پدرت نیستی بلکه در محضر مقام عظمای شهادت هستی.

از خداوند می‌خواهم تو و همسرت را و فرزندان گلت محمد یونس و صالحه عزیز را در پناه قرآن حفظ بفرماید و از معرفت و نورانیت و حکمت قرآن بهره‌مند نماید.

همیشه دوستدار شما سلیمانی


( شهید حاج یونس زنگی آبادی، جانشین لشکر ۴۱ ثارالله (س) (این لشکر از رزمندگان استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان تشکیل شده بود) که در عملیات کربلای ۵ و در بیست و سوم دی ماه سال ۶۵ به شهادت رسید.)


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۲۳:۲۳
احمد راستی

با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت: 

اگر روزی آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم.

پدرم کشاورز بود، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۲
احمد راستی

رهبر انقلاب در سال ۸۴ در سفر به کرمانی اقدام به کوهپیمایی نمودند که سردار سلیمانی نیز در کنار رهبر انقلاب در تصاویر ثبت شده حضور دارد.






منبع


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۲۲:۱۲
احمد راستی

تصویری از سردار شهید سلیمانی در کنار احمدشاه مسعود، در خبرگزاری فارس منتشر شده است.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۶:۰۰
احمد راستی

 جلسه‌ای بود که احمد کاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم که شهید کاظمی گفت گرسنه‌ام چرا غذا نمی‌دهند، جلسه هم خیلی مهم بود، وقتی برای غذا رفتیم یک سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سال‌های ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمی‌خوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفره‌ها عادت می‌کنیم بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچه‌ها خودشان را حفظ می‌کردند. این طرف‌تر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچه‌های خودمان در جنگ که می‌افتم شرفم اجازه نمی‌دهد.

خاطره جالب از حاج قاسم

: قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت می‌کنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد


منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۱۸
احمد راستی

(تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی)


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۰۹
احمد راستی

(تشییع جنازه میلیونی حاج قاسم سلیمانی)


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۰۸
احمد راستی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۸
احمد راستی

به گزارش فارس، حجت الاسلام والمسلمین حاجی صادقی نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران و رئیس قرارگاه معنویت و سلامت سپاه پاسداران میهمان این هفته برنامه «دست خط» بود. 


..........

*خدا رحمتش کند، شهید حاج قاسم سلیمانی همین سال گذشته برای سیل خوزستان رفت و حضور ایشان کار را دگرگون کرد.

نه فقط رفت و دگرگون کرد، که از توان خارج از کشور هم کمک گرفت تا کمک کند. یکی از ویژگی های حاج قاسم بعد مردمی ایشان بود. با ایشان از زمان جنگ محشور بودم. الان یک خاطره ای بیان کنم. در همین قضیه ای که آبان سال گذشته در زمینه بنزین پیش آمد. یکی از کسانی که دغدغه داشت مردم آسیب نبینند، می گفت بی‌انصاف ها و دشمنان ضدانقلاب، کارگردانی می کنند و هنرپیشه ها را از یکسری جوانان خوب ما بکار می‌گیرند.

باید کاری کنیم تا می توانیم این بچه ها آسیب نبینند. این واقعیت است که فوق‌العاده در این مرد دیدم و حضور ایشان در جاهای مختلف برای این امر بود که کمک کند و تلاش برای این کار کند و اثرگذار هم بود.

*و چقدر مردم این را خوب حس می کنند. خیلی ها باور نمی کردند چنین جمعیتی برای تشییع حاج قاسم ایشان بیاید.

آقا جواب این مسئله را دادند که مقلب القلوب خداوند است. شما دیدید با قلب ملت ها چه کرد. این نمایشی هم نبود؛ آن چه مردم در برابر حاج قاسم انجام دادند، همه از عشق و ایمان و باورها بود. خیلی گلایه از جانب برخی استان ها داشتیم که چرا در چند استان ایشان را تشییع کردید.

*درباره لحظه تلقین نمی خواهید بگوئید؟

لحظه تلقین چیزی که خیلی زیبا بود را بیان کنم ...

*خود حاج قاسم وصیت کردند شما تلقین بخوانید یا مسئولیت به شما افتاد؟

اصلاً نه حاج قاسم وصیت کرد و نه مسئولیت بر گردن من بود. اتفاقاً ایشان کسی دیگری را مشخص کرده بودند. آن روزی که چهارشنبه نشد و قرار بود، روز بعد از شهادت ایشان سخنرانی کنم، تشییع جنازه نرفته بودم چون برای تشییع جنازه در قم رفته بودم و تا خواستم بیایم شبش تا فردا برویم، تشییع جنازه تمام شده بود و من ساعت 12 یا یک بود که به کرمان رسیدم. گفتم برنامه چیست؟ گفتند بعد از نماز صبح! من یک ساعت قبل از نماز صبح آنجا رفتم و دیدم جمعیت چه خبر است ولی آن دور را بسته بودند.

مسئول دفتر نمایندگی ما در کرمان گفت چند روز پیش که قبر را می کندیم شهیدی عزیزی که حاج قاسم گفتند من را جوار ایشان دفن کنید، قبر را می کندیم دیواره قبرش فرو ریخت. ایشان گفت من داخل قبر رفتم و دستم را به سمت قبر این شهید دراز کردم دیدم پلاستیک سالم است. با خودم گفتم شاید پلاستیک سالم است. دستم را بیشتر داخل بردم و فهمیدم کفن و بدن سالم است. اصلاً آن روز که این مطالب را شنیدم با خودم می گفتم چرا حاج قاسم این اندازه به این شهید عشق می ورزید؟

اصرار ما این بود حاج قاسم در جایی دفن شود که زیارت او آسان باشد اما اصرار داشت کنار این رفیقش دفن شود. پیکر مقدس ایشان را آوردند و به تعبیر آقا، شهید «اِرباً اِربا» بود. خانواده ایشان آمدند و خیلی سخت بود. من که از قبر بیرون آمدم و فاصله گرفتم، سخت بود. با همه مقاومتی که این خانواده انجام دادند و با همه استقامت ولی در لحظه آخر سخت بود، چون بابا در قبر می رود که یکی از فرزندان ایشان صدا زد به یکی از سرداران ما که پیکر را می خواستند در قبر بگذارند، گفت عمو بابای من را نبر! پیکر مقدس را گذاشتند و هر چه صدا زدیم آن بنده خدایی که می خواست تلقین را بخواند پیدایش نشد. از ناچاری، من رفتم چون جمعیت فشار وارد می کرد و باید زود کار را تمام می کردیم. فوری وارد قبر شدم و تلقین را خواندیم. روحش شاد. احساس می کنم حاج قاسم به آرزوی خود رسید.

*آخرین دیدار شما با حاج قاسم چه زمانی بود؟

تا جایی که به یاد دارم یک هفته یا ده روز قبل از شهادت ایشان در یک جلسه ای خدمت ایشان بودم. اتفاقاً بعد از جلسه مطلبی درباره نیروی قدس بود که ایشان وقتی بلند شدند، به من گفت چنین مطلبی وجود دارد. من گفتم چه زمانی فلان موضوع را اقدام کنم؟... چون هر اقدامی درباره نیروی قدس و برون مرزی می خواستیم انجام دهیم حضرت آقا اصرار داشتند حتما با حاج قاسم هماهنگ شود. البته شاید 8-7 ماه قبل یکبار منزل ایشان رفتم خیلی زیبا در اتاق معروف ایشان رفتم و گفتم چه چیزی درست کرده ای؟ عکس همه شهدا و آثار شهدا بود. پیراهن عماد مغنیه را به من نشان داد. همان پیراهنی که عماد مغنیه با آن شهید شده بود و سوراخ سوراخ بود. گفت دو تا از این پیراهن با هم خریدیم که یکی را او پوشید و دیگری را من پوشیدم. او اینطور شده و برای من سالم است. حاج قاسم بعد از احمد کاظمی دیگر طاقت نداشت؛ یکی هم بعد از شهید طهرانی مقدم. وقتی پیکر مقدس شهید طهرانی مقدم را در ستاد مرکزی آوردند و حضرت آقا آمدند و نماز خواندند، نوع گریه و زار زدن حاج قاسم را دیدم، به دوستان گفتم مراقب باشید که ایشان جان ندهد.

*گفته بودید سیاست هیچگاه برای حاج قاسم مانع اخلاق نبود و جامعیت شخصیت، یکی از ویژگی ها و ترازهای فکری او بود.

در فرهنگ دینی ما، آقای مطهری یک بحثی دارند که انسان کامل کیست، در مکتب اسلام، انسان کامل اسلامی انسانی است که همه ارزش های انسانی هماهنگ با هم در او رشد کرده و به کمال رسیده باشد. جامعیت حاج قاسم به این بود که معنویتش او را از مباحث اجتماعی و سیاسی و کارهای دیگر باز نمی‌داشت. کما اینکه رزم او، مانند یک مجاهد میدان رزم در برابر استکبار بود. یک زمانی دلم می خواست پیشنهاد کنم برای سالگرد ایشان این کار را کنیم و با کسانی که در سوریه و عراق تحت تاثیر حاج قاسم انقلابی عمل کردند، مصاحبه کنند. توانمندی نظامی فوق العاده ای داشت و امریکایی ها را به ذلت کشانید. با صراحت هم بیان کرد من برای همه شما کافی هستم. اما همین آدم وقتی در میدان عبادت می آید و می رود، ببینید چه عبد ذلیلی در برابر خداوند می شود.

*یادم هست موضوع تحریم آقای ظریف بود که حاج قاسم بیانیه صادر کردند و دفاع جانانه ای کردند و برخی افراد سیاسی داخلی ایراد گرفتند که چرا حاج قاسم این کار را کرده است و یا ارتباطات زیادی که با جناح های مختلف سیاسی داشته است. برخی که نام خود را انقلابی می گذاشتند و ان شاالله هستند، ایراد می گرفتند که چرا این کار را می کنند.

از خودشان نقل کنم که می گفتند من هر جا ببینم برای انقلاب، برای نظام کاری بشود انجام داد، انجام می دهم. هر کسی را ببینم برای انقلاب کار می کند کمک می کنم. یک زمانی به ایشان گفتم، چرا نامه می نویسید برای احترام می نویسید ما دست‌بوس شما هستیم. گفت برای این نظام همه این کار را انجام می دهم. یک خطوط قرمز هم در مسئله سیاست داشت. مثلاً انقلاب و رهبری از خطوط قرمز حاج قاسم بودند. چه کسی را همانند حاج قاسم پیدا می کنید که وصیت می نویسد درباره رهبری اینطور بیان کند و حتی خطاب به مراجع با صراحت حرف بزند. نسبت به ولایت اینچنین بود. حاج قاسم با خیلی از این افراد اختلاف سلیقه داشت. بحث هم می کرد؛ ما که خبر داریم. یک بار شاید 20 روز قبل از شهادت حاج قاسم بود، بنده و سردار سلامی و دیگران بودیم، گفتند بیایید با هم برویم و با فلانی صحبت کنیم و بگوییم این چه کاری است که انجام می دهید، اما وقتی بیرون می آمد بزرگ ترین حامی‌اش هم بود. بصیر بود.


.....

منبع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۰۷
احمد راستی

زینب سلیمانی فرزند سپهبد شهید قاسم سلیمانی، با اشاره به گوشه هایی از آداب روزه‌داری پدرش نوشت: قبل از افطار، نماز می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد می شود.

زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید سلیمانی تصویرنوشته‌ای را با محتوای روزه داری پدر شهیدش در فضای مجازی منتشر کرد.


در متن این تصویر نوشته آمده است: 

 «قبل از افطار، نماز می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است.  ‏‏کان یصلّی قبل أن یفطر، ویقول: یشتدّ تعطّش الإنسان للشراب والطعام مع اقتراب موعد الإفطار، وأجر الصلاة فی هذه اللحظات أکبر.»



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۲۵
احمد راستی