حدیث دل

پایان تیرماه ۱۳۹۴ دولت آباد شهرری در حسینیه کاظمینی ها مراسم شهادت ابو منتظر المحمداوی از فرماندهان حشد شعبی (سپاه بدر) برگزار میشد که ناگهان حاج قاسم با یک خودروی شخصی آمد ودر ورودی حسینیه کنار خانواده ودوستان وهمرزمان شهید ایستاد...

چند دقیقه ای گذشت وحضار به دوستانشان فورا پیام دادند که حاجی آمد دولت آباد.

حسینیه وچهارراه بلوار قدس دولت آباد مملو از جمعیت شد. همه میخواستند با حاج قاسم سلام کنند...

حاج قاسم سلیمانی جات خالی...

(منبع: مشرق، کانال تلگرامی دلنوشته های یک عراقی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۱۹:۰۵
احمد راستی

با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت: 

اگر روزی آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم.

پدرم کشاورز بود، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۲
احمد راستی

رهبر انقلاب در سال ۸۴ در سفر به کرمانی اقدام به کوهپیمایی نمودند که سردار سلیمانی نیز در کنار رهبر انقلاب در تصاویر ثبت شده حضور دارد.






منبع


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۲۲:۱۲
احمد راستی

تصویری از سردار شهید سلیمانی در کنار احمدشاه مسعود، در خبرگزاری فارس منتشر شده است.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۶:۰۰
احمد راستی

 جلسه‌ای بود که احمد کاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم که شهید کاظمی گفت گرسنه‌ام چرا غذا نمی‌دهند، جلسه هم خیلی مهم بود، وقتی برای غذا رفتیم یک سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سال‌های ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمی‌خوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفره‌ها عادت می‌کنیم بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچه‌ها خودشان را حفظ می‌کردند. این طرف‌تر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچه‌های خودمان در جنگ که می‌افتم شرفم اجازه نمی‌دهد.

خاطره جالب از حاج قاسم

: قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت می‌کنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد


منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۱۸
احمد راستی

(تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی)


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۰۹
احمد راستی

(تشییع جنازه میلیونی حاج قاسم سلیمانی)


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۰۸
احمد راستی

به گزارش تابناک، مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای همدان در سال ۸۳ فرمودند:

"در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او می‌پرسد تو در سپاه چه کاره‌ای، جواب می‌دهد: من در سپاه جاروکشی می‌کنم. مادرش خیال می‌کرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم می‌روند و خانواده‌ی دختر سؤال می‌کنند پسر شما چه‌کاره است، مادرش می‌گوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی می‌کرده، این مادر می‌بیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. می‌پرسد این شخص کیست. می‌گویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را می‌شناسد!

ما مطالبی که در تاریخ خوانده بودیم، مثل افسانه به گوش ما می‌آمد؛ اما آن‌ها را در زندگی واقعیِ خودمان دیدیم. من این را به جوان‌ها می‌خواهم بگویم؛ به فرزندان شهدا و به خانواده‌های آنها: آن عظمتی که خانواده‌های شهدا و پدر‌ها و مادر‌ها و همسر‌ها نشان داده‌اند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست. ما مادران و پدرانی را دیدیم که این‌ها با حادثه‌ی سنگین و کوبنده‌ی فقدان فرزند خودشان مثل بشارت برخورد کردند؛ چون می‌دانستند که فرزند آن‌ها در چه راهی حرکت می‌کند".

بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای استان همدان ۸۳/۰۴/۱۶


منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۱۱
احمد راستی

شب قدر...


(منبع عکس: باشگاه خبرنگاران جوان)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۱۸
احمد راستی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۸
احمد راستی